کتاب یاس آن‌سوی پرچین سفر به قلب طبیعت است. روایتی از ساده‌زیستی و ردی از عشقی پُرشور بر چمنزارهای بکر دشت جهان‌نما.
داستان ضرب‌آهنگی آرام دارد و رفته‌رفته به شاخ و برگش اضافه شده و ریشه می‌دواند. داستانی که گاه به شور و سرخوشی آغشته می‌شود و گاه با درد و رنج همراه است. شوخ‌طبعی و سرزندگی شخصیت‌ها، رمز کشش و جذابیت کتاب است. به‌گونه‌ای که در پایان، رد پای تک‌تک آن‌ها در ذهن مخاطب ماندگار می‌شود.


قطع کتاب: رقعی (21/5 * 14/5 سانتیمتر)
تعداد صفحه: 671
 وزن تقریبی: 690 گرم
 مشخصات نشر: تهران، آسیم، 1400
 بهاء: 1280000 ریال

ارسال نظر

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

نظر‌ها  

#17 فرناز ملکی 1401-06-19
شبت خوش عزیزم
باورت میشه هنوز کتاب یاس آن سوی پرچین رو تموم نکردم. آخراشه، دلم نمیاد زود تموم بشه. منتظر کتاب جدیدتم که به زودی میاد. روزگار خوبی داشته باشی عزیزم خیلی عالیه کتابات.
کیف میکنم میخونمشون. جدا خسته نباشی.
#16 نرگس باقری 1401-03-19
من هرگز جهان نما را ندیدم اما. با رمان زیبای یاس آن‌سوی پرچین به جهان نما رفتم با طبیعت زیبایش آشنا شدم. به تخت میرزا و صندوق‌‌‌پشت رفتم. درکافه کنار جاده قهوه خوردم،
به مغازه آلاله و اق‌غلام رفتم، با مریم جون و سمن در مهمانخانه‌شان آشپزی کردم. به منزل آقای بهمنش رفتم و یاس‌هایی را که کوهیار کاشته بود و از آنسوی پرچین آویزان بود، دیدم.
با آهو و کوهیار به عمق جنگلها رفتم و شاهد عشق پاکشان بودم.
خلاصه بهاره جان چنان قشنگ داستان را پرورانده بودی که با تو همسفر شدم.
دستت طلا و قلمت توانا
هر روز موفق‌تر از دیروز
#15 banaian fateme zahra 1401-01-07
این کتاب خیلی قشنگ بود وتنها کتابی بود که من با خوشحالی هاشون خوشحال و با ناراحتی هاشون نارحت شدم.
#14 ف- زندگانی 1400-10-20
عالی بود با متن زیبای شما وقتی میخوندم میرفتم تو اون روستای زیبا و دقایقی از این اوضاع آشفته خارج میشدم.
#13 مریم اسحاقیان 1400-04-13
امروز کتاب یاس آنسوی پرچین، نوشته ی بهاره جان باقری رو تمام کردم.
قلم نویسنده انقدر زیباست که بخش هایی از کتاب را چندین بار خواندم به خصوص بخش “تنگ غروب شوم”
کتاب قصه ی کوهیار، مرد جذاب طبیعت و سمن، مریم، آهو و یاشار است در سرزمین جهان نما و جنگل هیرکانی.آهو دختری که در کودکی یتیم شده و وقتی بزرگ می شود برای طرح آموزگاری به این دهکده می رود و قصه فراوان دارد. کتاب از همان اول بسیار خواننده را کنجکاو می‌کند که بداند سرنوشت کاراکترهای قصه چه می شود.
تم طنز نویسنده بارها مرا در حد زیادی خنداند که به نظرم نقطه قوت داستان بود. همینطور رنجی که کوهیار و اهو در فراق میکشیدند بسیار ملموس بود. بخشی از این کتاب را با هم می خوانیم:
در طول مسیر کوهیار ساکت نشسته بود و از پنجره بیرون را تماشا میکرد. از آن ماجراهایی که پشت سر گذاشته بود چنان خسته بود که گویا با مشقت فراوان از جاده های پُرپیچ و خمی عبور کرده و دیگر فقط می خواست چشم انداز دریای آرام را ببیند.
#12 ساناز 1400-04-06
این رمان خیلی لطیف و قشنگ بود. این دفعه شخصیت ها خیلی بانمکن. با سمن و آق غلام که قهقهه می زدم. با این کتاب تمام خاطراتم زنده شد و چیزهای جدیدی یاد گرفتم. دنبال کردن تمام شخصیت ها برام جالب بود و محدود به دو نفر نبود. با ورود رستا و سرگرد نیکزاد دوباره هوس کردم «کتاب آسمان تو چه رنگ است امروز» رو بخونم. آخر کتاب خیلی هیجان انگیز بود. اشکم دراومد و غافلگیر شدم. دیالوگ ها دونه دونه جالب بودن. جو کتاب بهم آرامش می داد. از زندگی ساده در طبیعت بدون تکنولوژی کیف کردم و در پایان حیفم اومد که کتاب تموم شد.
#11 فخیمه باقری 1400-04-04
کتاب قشنگت را الان تمام کردم. بقدری قشنگ به تصویر کشیده بودی که منی که به جهان نما نیامده بودم فکر می کردم همه جایش را دیدم. خیلی کتاب خوبیه. دستت طلا و خسته نباشی.
#10 صابره 1400-04-03
کتاب رو در کمتر از یک هفته خوندم. میدونید جالبی آثار شما اینه که قلم خاص خودتون رو دارید و درصورت نیاز از شعر استفاده استادانه میکنید. جهان نما رو همان جوری که باید یک تور لیدر به دیگران معرفی کنه، معرفی کردید. عشق مثل نسیم اول صبح بهار توی داستان جاری بود. آثار شما همه چیزش به اندازه است. جسارتی که به خواننده میدید برای رویاپردازی خیلی خوبه.

قلمتون مانا
#9 فهیمه مسعودی 1400-03-11
یاس آن سوی پرچین قشنگترین رمانی است که مرا به خاطرات دوران کودکی میبرد و حس میکنی با اون شخصیتها در آن طبیعت زیبا داری زندگی میکنی.
واقعا ممنون. قلمتون پایدار باشه.
#8 فریده باقری 1400-03-10
این کتاب شاهکار بود و آدم رو دور میکرد از زندگی شلوغ شهری و دری باز میشد به زندگی بدون تکنولوژی. داستانی جالب و دنبال‌‌کردنی داشت و مشخص بود که برای هر قسمت مطالعه و تحقیق کردین. از نجاری تا نکات ریز آشپزی و سفره‌آرایی، معلمی و تعقیب شکارچیان.
توصیفات جوری بود که من خودم رو در جهان‌نما حس می‌کردم و بخش ورود سرگرد نیکزاد به داستان رو خیلی دوست داشتم. در کل خیلی کتاب رو پسندیدم.

کلیه حقوق مادی و معنوی این وب سایت متعلق به خانم بهاره باقری می باشد و

هرگونه سوء استفاده و یا کپی برداری از آن بدون ذکر منبع پیگرد قانونی دارد.

BaharehBagheri.Com