کتاب یاس آنسوی پرچین سفر به قلب طبیعت است. روایتی از سادهزیستی و
ردی از عشقی پُرشور بر چمنزارهای بکر دشت جهاننما.
داستان ضربآهنگی آرام دارد و رفتهرفته به شاخ و برگش اضافه شده و
ریشه میدواند. داستانی که گاه به شور و سرخوشی آغشته میشود و گاه با
درد و رنج همراه است. شوخطبعی و سرزندگی شخصیتها، رمز کشش و جذابیت
کتاب است. بهگونهای که در پایان، رد پای تکتک آنها در ذهن مخاطب
ماندگار میشود.
قطع کتاب: رقعی (21/5 * 14/5 سانتیمتر)
تعداد صفحه: 671
وزن تقریبی: 690 گرم
مشخصات نشر: تهران، آسیم، 1400
بهاء: 1280000 ریال
|
نظرها
باورت میشه هنوز کتاب یاس آن سوی پرچین رو تموم نکردم. آخراشه، دلم نمیاد زود تموم بشه. منتظر کتاب جدیدتم که به زودی میاد. روزگار خوبی داشته باشی عزیزم خیلی عالیه کتابات.
کیف میکنم میخونمشون. جدا خسته نباشی.
به مغازه آلاله و اقغلام رفتم، با مریم جون و سمن در مهمانخانهشان آشپزی کردم. به منزل آقای بهمنش رفتم و یاسهایی را که کوهیار کاشته بود و از آنسوی پرچین آویزان بود، دیدم.
با آهو و کوهیار به عمق جنگلها رفتم و شاهد عشق پاکشان بودم.
خلاصه بهاره جان چنان قشنگ داستان را پرورانده بودی که با تو همسفر شدم.
دستت طلا و قلمت توانا
هر روز موفقتر از دیروز
قلم نویسنده انقدر زیباست که بخش هایی از کتاب را چندین بار خواندم به خصوص بخش “تنگ غروب شوم”
کتاب قصه ی کوهیار، مرد جذاب طبیعت و سمن، مریم، آهو و یاشار است در سرزمین جهان نما و جنگل هیرکانی.آهو دختری که در کودکی یتیم شده و وقتی بزرگ می شود برای طرح آموزگاری به این دهکده می رود و قصه فراوان دارد. کتاب از همان اول بسیار خواننده را کنجکاو میکند که بداند سرنوشت کاراکترهای قصه چه می شود.
تم طنز نویسنده بارها مرا در حد زیادی خنداند که به نظرم نقطه قوت داستان بود. همینطور رنجی که کوهیار و اهو در فراق میکشیدند بسیار ملموس بود. بخشی از این کتاب را با هم می خوانیم:
در طول مسیر کوهیار ساکت نشسته بود و از پنجره بیرون را تماشا میکرد. از آن ماجراهایی که پشت سر گذاشته بود چنان خسته بود که گویا با مشقت فراوان از جاده های پُرپیچ و خمی عبور کرده و دیگر فقط می خواست چشم انداز دریای آرام را ببیند.
قلمتون مانا
واقعا ممنون. قلمتون پایدار باشه.
توصیفات جوری بود که من خودم رو در جهاننما حس میکردم و بخش ورود سرگرد نیکزاد به داستان رو خیلی دوست داشتم. در کل خیلی کتاب رو پسندیدم.